نقش نیروهای شهرستان در عملیات والفجر یک
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
نیروهای اعزامی از شهرستان نیریز به استعداد یک گروهان در این عملیات حضور داشتند. این نیروها جمعی گردان 9040 از تیپ 33 المهدی(عج) بودند که سردار ماهوتی معاونت گردان وسردار شهید حسن عیدی نیز فرماندهی یکی از گروهانها را عهدهدار بودند. شرح این عملیات را از زبان آقای غلامرضا نصرتی که در این عملیات حضور داشته است بخوانید: عصر یکی از روزهای بهار 1362 عازم منطقه عملیاتی شدیم. شب عملیات در منطقه پاسگاه شرهانی، وارد کانال عریض و بزرگی...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
نیروهای اعزامی از شهرستان نیریز به استعداد یک گروهان در این عملیات حضور داشتند. این نیروها جمعی گردان 9040 از تیپ 33 المهدی(عج) بودند که سردار ماهوتی معاونت گردان وسردار شهید حسن عیدی نیز فرماندهی یکی از گروهانها را عهدهدار بودند. شرح این عملیات را از زبان آقای غلامرضا نصرتی که در این عملیات حضور داشته است بخوانید: عصر یکی از روزهای بهار 1362 عازم منطقه عملیاتی شدیم. شب عملیات در منطقه پاسگاه شرهانی، وارد کانال عریض و بزرگی...
خط پدافندی فاو
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
پس از عملیات والفجر 8 که در بهمن ماه سال 1364 انجام شد،1 خط پدافندی و دفاعی نیروهای خودی در فاصله 11 کیلو متری شهر فاو تثبیت گردید. این خط پدافندی از سمت چپ، یعنی جنوب از خورعبداله شروع و جاده فاو – امالقصر را قطع و از شمال بخشی از دریاچه نمک را شامل و جاده فاو - بصره و فاو البحار را قطع ودر نهایت از شمال شرقی به اروند میرسید. پدافند بخشی از این خط دفاعی...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
پس از عملیات والفجر 8 که در بهمن ماه سال 1364 انجام شد،1 خط پدافندی و دفاعی نیروهای خودی در فاصله 11 کیلو متری شهر فاو تثبیت گردید. این خط پدافندی از سمت چپ، یعنی جنوب از خورعبداله شروع و جاده فاو – امالقصر را قطع و از شمال بخشی از دریاچه نمک را شامل و جاده فاو - بصره و فاو البحار را قطع ودر نهایت از شمال شرقی به اروند میرسید. پدافند بخشی از این خط دفاعی...
خاطراتی از شهدای عملیات والفجر هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یاد و خاطره آزاد مردان شهید را همواره باید زنده نگاه داشت. چه اینکه شرح این راست قامتان جاودانه تاریخ برای همه نسلها آموزنده است. زیرا وقتی کشور در معرض هجوم و تجاوز بیگانه قرار میگیرد، باید از وجب به وجب خاک پاک وطن دفاع کرد، هر چند که از نظر توان تسلیحاتی و فنآوری نظامی با مشکل روبرو باشیم. هر چند دشمن با تمام قدرت به میدان بیاید، باید به عناصر غنی فرهنگی، دینی و ملی اتکا...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یاد و خاطره آزاد مردان شهید را همواره باید زنده نگاه داشت. چه اینکه شرح این راست قامتان جاودانه تاریخ برای همه نسلها آموزنده است. زیرا وقتی کشور در معرض هجوم و تجاوز بیگانه قرار میگیرد، باید از وجب به وجب خاک پاک وطن دفاع کرد، هر چند که از نظر توان تسلیحاتی و فنآوری نظامی با مشکل روبرو باشیم. هر چند دشمن با تمام قدرت به میدان بیاید، باید به عناصر غنی فرهنگی، دینی و ملی اتکا...
زندگینامه آزاده غلامرضا محمد حسینی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
غلامرضا محمد حسینی فرزند فلک ناز، در نوزدهم فروردین ماه سال 1345 در یکی از روستاهای دور افتاده شهرستان نیریز، بنام بشنه در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در همان روستای زادگاهش پشت سر گذاشت. در 7 سالگی وارد دبستان آیت الله طالقانی روستای بشنه شد و تحصیلات ابتدائی را با موفقیت گذراند. به دلیل اینکه مدرسه راهنمائی و دبیرستان در روستای دور افتاده بشنه وجود نداشت، موفق به ادامه تحصیل نشده و در...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
غلامرضا محمد حسینی فرزند فلک ناز، در نوزدهم فروردین ماه سال 1345 در یکی از روستاهای دور افتاده شهرستان نیریز، بنام بشنه در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در همان روستای زادگاهش پشت سر گذاشت. در 7 سالگی وارد دبستان آیت الله طالقانی روستای بشنه شد و تحصیلات ابتدائی را با موفقیت گذراند. به دلیل اینکه مدرسه راهنمائی و دبیرستان در روستای دور افتاده بشنه وجود نداشت، موفق به ادامه تحصیل نشده و در...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
نحوه تشکیل گردان کمیل
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » نحوه تشکيل گردان کميل »
بعد از عملیات والفجر 2 که در منطقه حاج عمران انجام شد. مساله توسعه سازمان رزم نیروهای مردمی و تثبیت این سازمان مورد توجه بیشتر دستاندرکاران و فرماندهان دفاع مقدس قرار گرفت. البته تا قبل از آن، همانگونه که در شرح عملیاتها تا کنون ملاحظه نمودهاید، نیروهای بسیجی و مردمی با اعلام نیاز فرماندهان، جهت انجام عملیات، به جبهه اعزام و پس از آموزش و شرکت در عملیات، مجددا" به شهرستان خود باز میگشتند. این وضعیت در اکثر...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » نحوه تشکيل گردان کميل »
بعد از عملیات والفجر 2 که در منطقه حاج عمران انجام شد. مساله توسعه سازمان رزم نیروهای مردمی و تثبیت این سازمان مورد توجه بیشتر دستاندرکاران و فرماندهان دفاع مقدس قرار گرفت. البته تا قبل از آن، همانگونه که در شرح عملیاتها تا کنون ملاحظه نمودهاید، نیروهای بسیجی و مردمی با اعلام نیاز فرماندهان، جهت انجام عملیات، به جبهه اعزام و پس از آموزش و شرکت در عملیات، مجددا" به شهرستان خود باز میگشتند. این وضعیت در اکثر...
زندگینامه جانباز علی الله بخشی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علی الله بخشی فرزند حسن، در تاریخ 20 فروردین ماه سال 1345 در روستای قطرویه بخش پشتکوه از توابع شهرستان نیریز متولد گردید. دوران کودکی را در دامان پر مهر و محبت خانواده خویش سپری نموده و برای کسب علم و دانش و طی دوره ابتدایی به دبستان قطرویه وارد شد. به خاطر مشکلات زندگی نتوانست ادامه تحصیل دهد و به کمک پدرش در کار کشاورزی پرداخت. بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در روستای باصفای قطرویه زندگی...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علی الله بخشی فرزند حسن، در تاریخ 20 فروردین ماه سال 1345 در روستای قطرویه بخش پشتکوه از توابع شهرستان نیریز متولد گردید. دوران کودکی را در دامان پر مهر و محبت خانواده خویش سپری نموده و برای کسب علم و دانش و طی دوره ابتدایی به دبستان قطرویه وارد شد. به خاطر مشکلات زندگی نتوانست ادامه تحصیل دهد و به کمک پدرش در کار کشاورزی پرداخت. بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در روستای باصفای قطرویه زندگی...
زندگینامه جانباز حسین نادریان
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
حسین نادریان فرزند سلمان، در تاریخ دوازدهم شهریور ماه سال 1343 در روستای ده ریز از توابع آباده طشک شهرستان نیریز در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. وی برای کمک به امرار معاش خانواده از همان دوران کودکی تلاش و کوشش خود را شروع کرد. علاقه وافر به درس خواندن وی وا داشت تا در کلاسهای شبانه شرکت نماید و تا کلاس دوم شبانه در روستای ده زیر درس بخواند. با فرا رسیدن زمان خدمت سربازی با...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
حسین نادریان فرزند سلمان، در تاریخ دوازدهم شهریور ماه سال 1343 در روستای ده ریز از توابع آباده طشک شهرستان نیریز در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. وی برای کمک به امرار معاش خانواده از همان دوران کودکی تلاش و کوشش خود را شروع کرد. علاقه وافر به درس خواندن وی وا داشت تا در کلاسهای شبانه شرکت نماید و تا کلاس دوم شبانه در روستای ده زیر درس بخواند. با فرا رسیدن زمان خدمت سربازی با...
من کار توی مشتم است
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در خط پدافندی فاو، یکی از برادران که موهای سرش بلند شده بود گفت: اگر کسی پیدا میشد و سر من را اصلاح می کرد، خوب بود. شهید اکبر میرزاده که در آنجا حضور داشت بلافاصله گفت: "من کار تو مشتم است[1] " و اصلاح میکنم. خلاصه آنکه وی آن برادر را نشاند و شروع به اصلاح موهایش کرد. اما چون برای اولین بار بود که آن شهید اقدام به اصلاح سر میکرد باعث شد تا قیافه آن...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در خط پدافندی فاو، یکی از برادران که موهای سرش بلند شده بود گفت: اگر کسی پیدا میشد و سر من را اصلاح می کرد، خوب بود. شهید اکبر میرزاده که در آنجا حضور داشت بلافاصله گفت: "من کار تو مشتم است[1] " و اصلاح میکنم. خلاصه آنکه وی آن برادر را نشاند و شروع به اصلاح موهایش کرد. اما چون برای اولین بار بود که آن شهید اقدام به اصلاح سر میکرد باعث شد تا قیافه آن...
جریان کشتی به گل نشسته
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یک کشتی متعلق به کشور چین، در اوایل جنگ در دهانه اروند، در زمان شروع جنگ، مورد اصابت قرار گرفته و همانجا هم به گل مینشیند. بار این کشتی "جو" بود. عراقیها در طی جنگ در برخی اوقات به عنوان سنگر کمین از آن استفاده میکردند. آقای کاظم رضایی پس از شرح جریان شهادت شهید سرافراز میگوید:(1-REZAYEE-9) وقتی ما کنار اروند رسیدیم. دو نفر از بچههای کازرون گفتند ما می خواهیم به عقب برویم. من هرچه گفتم نمی توانید...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یک کشتی متعلق به کشور چین، در اوایل جنگ در دهانه اروند، در زمان شروع جنگ، مورد اصابت قرار گرفته و همانجا هم به گل مینشیند. بار این کشتی "جو" بود. عراقیها در طی جنگ در برخی اوقات به عنوان سنگر کمین از آن استفاده میکردند. آقای کاظم رضایی پس از شرح جریان شهادت شهید سرافراز میگوید:(1-REZAYEE-9) وقتی ما کنار اروند رسیدیم. دو نفر از بچههای کازرون گفتند ما می خواهیم به عقب برویم. من هرچه گفتم نمی توانید...